کتاب رمان انگلیسی خورشید نیمه شبMidnight Sun اثراستفانی مایر
Midnight Sun
خورشید نیمه شب ، کتابی از سری رمان های Twilight نوشته ی استفانی مایر می باشد و شرح دوبارهای از کتاب اول این مجموعه است با این تفاوت که این بار داستان را از زبان بلا نخواهید شنید ، بلکه اینبار ادوارد کالن داستان را از دید خود برای شما نقل خواهد کرد . در ۲۸ آگست ۲۰۰۸ ، مایر نوشتن این کتاب را متوقف کرد . دلیل این کار ، افشا و پخش غیر قانونی ۱۲ فصل از نوشته های مایر در اینترنت بود.او گفت : ” اگر الان ، با این وضعیت فکری سعی به ادامه دادن داستان کنم ، ممکنه جیمز پیروز بشه و تمام کالن ها بمیرن ؛ که هیچ مطابقتی با اصل داستان نداره . در هر صورت ، من برای اتفاقی که برای ادامه ی این کتاب افتاد بسیار ناراحتم و برای مدتی نا معین نوشتنش رو متوقف می کنم ” . مایر ۱۲ فصل لو رفته ی کتاب را برای طرفدارانی که آن را نخوانده بودند در سایت خود قرار داده تا حس نکنند که باید فداکاری کنند .
بخشی از کتاب خورشید نیمه شب اثر استفنی مایر :
Midnight Sun
هیچ کس به پنج خون آشام حاضر در کافه تریا توجهی نميكرد …. وقتی که زمان ناهار خوردن به اتمام رسید ، آنجا را ترک نکردم …. خانواده ی من هم از جایشان تکان نخورده بودند . منتظر بودند که ببینند من چه می کنم .
آیا به کلاس می رفتم ، در کنار آن دختر جایی که می توانستم بوی خون او را حس کنم و تپش قلبش را بشنوم می نشستم ؟ …..
آلیس با دودلی گفت : « من… فکر می کنم مشکلی نباشه . ذهنت آماده است . فکر می کنم یک ساعت رو دووم بیاری . »
جاسپر پرسید : « چرا اینقدر به خودت فشار میاری ، ادوارد؟ » هرچند سعی می کرد حالا که من از همه ضعیف تر بودم ، خودبین نباشد ، ولی می توانستم اندکی آن را حس کنم . « برو خونه. آروم پیش برو . »
Midnight Sun
اِمِت مخالفت کرد : « مسئله ی مهم چیه ؟ چه اونو بکشه و چه نکشه . با هر دوتاش می تونه کنار بیاد . »
روزالی غرولندی کرد : « من فعلا نمی خوام جا به جا بشم . نمی خوام از اول شروع کنم . تازه داریم از دبیرستان بیرون میریم ، اِمِت . بالاخره . »
كم كم داشتم منصرف می شدم …. من نمی خواستم خانواده ام را از بین ببرم . هیچ کدامشان برای این کار از من تشکر نمی کردند .
در حالی از سر میز بلند می شدم دستور دادم : « برید سر کلاس . » برگشتم و بدون اینکه به عقب نگاه کنم با گام های بلند از آنها دور شدم . نگرانی آلیس ، انتقادهای جاسپر ، رضایت اِمِت و آزردگی رزالی را پشت سرم جا گذاشتم .
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.